Lyrics
آره راسته این درسته
دست من دست کنیزه
شما صاحب اختیارین
دستاتون برام عزیزه
شما معصوم و صبوری
شما انگار خود نوری
همه جا هستی و نیستی
همیشه فقط ی جوری
میدونم جسارته
اسم شما رو بیارم
اگه گستاخی نباشه
دستاتونو دوست دارم
اگه گستاخی نباشه
نفسام مال شما
تا چشام میبینه مثل سایه دنبال شما
شما عشق لا یزالی شما ذات بی ذوالی
شما حاظر شما غایب
شما ممکن و محالی
شما رمز شعر حافظ
شما راز هر قصیده
شما شعری نه سروده
شما طرحی نه کشیده
شما صاحب یقینی
شما گردش زمینی
شما علت
شما مقصود
شما پاکیزه ترینی
شما آفتاب
شما مهتاب
شما پیدا
شما نایاب
شما اول
شما آخر
شما بیداری مهتاب
من کنیزم
شما سرور
شما از ستاره بیشتر
شما مومن
شما سودی
شما درویش و قلندر
دستی انگار شما رو
از آسمون فرستاده
هر چی هست بد بودنو
به دستاتون یاد نداده
قصه ی من قصه ی
خیز پلنگ سمت ما
برای چشم کنیز
خواب ی سرور زیاده
شما از جنس سپیده
شما ابری
شب شعری
شما علت نخستی
خلقت ما همه شعری
شما بهترین شبانی
شما قدیس و فرشته
کاشف حرف و صدائی
کاشف خط و نوشته
چه تماشاییه دستای شفا بخش شما
چشمای بسته ی این خسته کنیز و وا کنه
این ی میلاد دوبارس
متبرک و عزیز
وقتی سرور منو با اسم کوچیک صدا کنه
کاش میشد رخت شما رو بو کنم
کفش و از پای شما در بیارم
پشت در کفش شما رو جفت کنم
پایین پای شما سر بزارم
پایین پای شما سر بزارم
پایین پای شما سر بزارم
پایین پای شما سر بزارم
پایین پای شما سر بزارم
